آرامآرام، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 17 روز سن داره

سفر به دنیای آرام

فردا تو راهه!

... بخند عزیزم فردا تو راهه حلقه ای از نور تو دست ماهه بخند عزیزم شب غرقه رازه پنجره های خوشبختی بازه...   دارم با این ترانه زندگی می کنم این روزها در خلوتم. مرسی نِد !!!     پانوشت؛ ترانه مربوط به بابک صحرایی هست که با صدای بتی اجرا شده. ...
16 آذر 1391

صلح به شیوه آرام!

دیشب با آرام رفتیم دنبال بابا مهدی. پروازشون تاخیر داشت و نیمه شب می رسید آرام هم که دم غروب خوابیده بود و بی خوابی زده بود به سرش . فضای جدید فرودگاه چند تا باغچه کوچولو داره که چمن کاری شده ، کوچولو به معنای واقعی! آرام حسابی شیطونیش گل کرده بود و رفت تو چمن ها و به محض اینکه پاش رو گذاشت توی چمن انگار که یه چیزی به ذهنش رسیده باشه مکث کرد و با ذوق به من گفت مامان صلح یعنی کفشمون رو توی چمن در بیاریم!!! منم از اینهمه هیجانِ آرام استقبال کردم و کفشهاشو در اوردم تا حسابی تو چمن ها بازی کنه، اونم دنبال ملخ ها کرد توی چمن دراز کشید و غلط زد و حسابی کیف کرد، چنان بهش خوش می گذشت که هوس کردم منم همون کارها رو بکنم اما یکم خجالت کشیدم هر چن...
13 آذر 1391

جمعه پاییزی

هوای این روزهای بندرعباس خیلی دلچسب شده، حتی آفتابش هم دل انگیزه حالا فکر کن که هوا ابری هم باشه و کم شرجی. جمعه به اتفاق رادین و عمه مریم رفتیم کنار دریا برای بادبادک هوا کردن اما پروژه با شکست مواجه شد چون نه من و نه عمه مریم بلد نبودیم بادبادک رو درست مونتاژ کنیم البته بادبادک خیلی پیچیده ای نبود ولی دائم سقوط می کرد، در هر صورت بی خیال بادبادک شدیم و فرصت بازیِ دیگه ای به بچه ها دادیم که خیلی هم کیف کردن به قول رادین بیسکوتر( اسکوتر) بازی خیلی چسبید!     ...
12 آذر 1391

خواب ناز یک فرشته

انقدر شیرینی و دوست داشتنی که از نگاه کردن به صورت ماهت سیر نمی شم، وقت خوابت لحظه های غنیمتیه برای من چون ساعت های بیداری نمی تونم این همه وقت بهت زل بزنم و عشق کنم و لذت ببرم و انرژی بگیرم. به قول دوستی توی خواب فرشته تر از هر وقتِ دیگه ای. دوستت دارم فرشته نازنینم ...
11 آذر 1391

نقاشی با تیله

این ایده رو از اینجا گرفتم ولی رنگ انگشتی آرام تموم شده بود و من هنوز فرصت نکرده بودم که براش تهیه کنم تا اینکه دیروز بالاخره عملی شد و نتیجه هم عالی بود. اون اثری که خلق می شه خیلی باحاله. آرام که اولش خیلی تو نخ رنگ انگشتی های جدیدی بود که براش گرفته بودم، بعدش هم که رنگ آبی رو به جای کاغذ ریخت رو پاش و فرش ( ببخشید خاله ندا) بعدش هم دید تیله ها جواب نمی ده ترجیح داد با قلم های انگشتی کارش رو تکمیل بکنه! لطفا" برای دیدن اثر هنری آرام به ادامه مطلب مراجعه کنید...     شاهکار که می گن اینه ها! ( مادر بی جنبه که می گن منم دیگه هههه!) ...
10 آذر 1391

آرزوی دست نیافتنی!!!

چقدر حسِ  خوبیه وقتی فرزند دردونه ات خوابیده، اتاقِ خوابش مرتبه و همه اسباب بازیهاش سرِ جاشون هستن، خونه مرتب و تمیزه، توی ظرفشویی هیچ ظرف نشسته ای نیست، لباسهای توی ماشین لباسشویی رو پهن کردی تا خشک بشن وخودت روی مبل لم دادی و یه چای داغ با خرمای خاصویی می خوری و لپ تاپت روی پاته و داری وبگردی می کنی و... تازه ساعت 11 شبه و من به این آرزوی دست نیافتنی رسیدم!!!   ...
7 آذر 1391

لغت نامه آرام

آرام تقریبا" یک ونیم ساله بود که شروع به حرف زدن کرد و در عرض یک ماه می تونست حدودا" 200 کلمه بگه تا قبل از دو سالگی هم جملات رو کامل می گفت. الان دیگه یه بلبل زبونیه که بیا و ببین و بعضی از کلمات رو خیلی بامزه ادا می کنه مِسکا   =  مسواک استوکر = اسکوتر صندوق صدوات  = صندوق صدقات ذربه بین = ذره بین اَخفار   = اخبار گربَبَن  = گردنبند    
4 آذر 1391

برای آرام...

عشق من! امروز دو نیم ساله شدی. زمان چنان به سرعت سپری شده که باورم نمی شه 30 ماهه که متولد شدی. توی چند ماهه گذشته قدم های بزرگی برداشتی، دیگه پمپرز نمی شی و شیشه نمی خوری، کلی حرف زدنت عوض شده و کلمه ها و جمله ها رو صحیحتر ادا می کنی، خودت به تنهایی غذا می خوری( البته کلی هم ریخت و پاش می کنی)،شبها تو اتاق خودت می خوابی و لازم نیست من تاصبح پیشت بخوابم و دیگه شبها بیدار نمی شی و یه سره تا صبح می خوابی. به یه چیزایی خیلی علاقه داری، مثلا" عاشق کتاب خوندن هستی، از تابستون شدیدا" به پازل علاقمند شدی و حالا پازل های 12 تا 15 تیکه رو خودت به تنهایی درست می کنی. وابستگی ات به پتوی کرم رنگت کمتر از قبل شده اما هنوز با همون پتو شبها می خوابی حا...
3 آذر 1391

جشن سی ماهگی!

تصمیم داشتیم چهارشنبه یه روز پرخاطره رو دوباره بسازیم ، اما کیان از مدرسه می یومد و خیلی خسته می شد بنا بر این برنامه رو کلا" کنسل کردیم و قرار شد تو خونه با لباسهای کیان یه بالماسکۀ کوچیک راه بندازیم. خوب غذای مورد علاقه بچه ها پیتزاست ( و البته مورد علاقه مامان آرام هم!!!) و تازه تو خونه درست کردن پیتزا خیلی بهتر و سالمتره به خصوص که با یه سوسیس خونگی درست بشه. برای اینکه یه ذره فانِ بالماسکمون هم بیشتر بشه فکر کردم به مناسبت دو و نیم سالگیِ آرام یه کیک بخرم و 30 تا شمع هم روش بزارم ، ضمن اینکه آرام عاشق شمع فوت کردن هم هست بنا براین حتما" با استقبال مواجه می شه. لطفا" برای دیدن بقیه عکسها به ادامه مطلب مراجعه کنید! ...
2 آذر 1391